نگاه کن!!! هنوز از رفتنت می لرزم
کسی که به حبس می بره آدمو
نمی دونه دلواپسی می گیره
یه مادر که دلتنگ فرزندشه
نبینه جگر گوشه شو
می میره *
تمام این چهار سال یک طرف
لحظه خبر سفر مادر
یکطرف...
امروز سکسکه ام گرفته بود
هفت قلپ آب خوردم
سکسکه ام بند آمد
گریه ام گرفت
یاد مادرم افتادم **
نگاه کن
هنوز از رفتنت می لرزم
مثل شاخه ای
که یک جا پر کشیده اند
تمام پرندگانش ***
آخر نوشت :
حس و حالم خوش نیست ...
*ترانه حبس ابی
**آرش نصیری
*** ساناز مصدق